English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1287 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i give you my world for it U قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
you may rest assured U میتوانید مطمئن باشید
to prove my vow i give my hand برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
i shoudel hardly think so U گمان نمیکنم اینطور باشد
Supposing that is the case . U بفرض اینکه اینطور باشد
wellŠwhat of it? U بسیار خوب فرض میکنیم اینطور باشد
You can rest assured. U خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
i will go U قول میدهم
i'll warrant U اطمینان میدهم
i warrant U قول میدهم
i promise to come U قول میدهم بیایم
i teach him persian U من به او فارسی درس میدهم
To put in an appearance . U نشانت میدهم ( درمقام تهدید)
i would sooner die than lie U مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
i take you at your world U قول شما را سند قرار میدهم
I've been doing it for nine years. U من این کار نه سالی هست که انجام میدهم.
i do it at odd moments U هر وقت فرصت پیدا کنم ان کار را انجام میدهم
Thus . this way. U اینطور
So that is how it goes . U که اینطور
thus U اینطور
in such a way [manner] <adv.> U به اینطور
this way U اینطور
so U اینطور
like this U اینطور
write this way U اینطور بنویسید
Please write it like this (this way). U اینطور بنویسید
quite so U دقیقا اینطور
Such is not the case . That is not so. U اینطور نیست
so and so U اینطور وانطور
like that U بدینگونه اینطور
so-and-so U اینطور وانطور
So it appears ( looks , seems ) that … U اینطور بنظر می آید که ...
It seems as if. . . . U اینطور به نظر میا ید که...
look sharp U زود باشید
mind your eye U ملتفت باشید
hurry up U زود باشید
This is generally like that. U به طور کلی اینطور است .
He told me in so many words . U عینا" اینطور برایم گفت
Is that so ?You dont say. U چه میگه ( جدا"اینطور است )
I suppose so, yes. U من اینطور حدس می زنم. بله.
be a man U مردانگی داشته باشید
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
keep your peck up U جرات داشته باشید
perhaps you have seen it U شاید انرادیده باشید
depend upon it U خاطر جمع باشید
you might have come U باید امده باشید
It is in the nature of things. U این موضوع ذاتا اینطور است.
Looks that way, doesn't it? U اینطور به نظر می رسد نه؟ [اصطلاح روزمره]
Not that I remember . U تا آنجا که من یاددارم خیر ( اینطور نبوده )
Boys will be boys. U پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
he had need remember U بایستی بخاطر داشته باشید
god speed you U کامیاب شوید موفق باشید
on guard U اماده برای دفاع باشید
perhaps you have seen it U ممکن است انرادیده باشید
stick to your work U بکار خود مشغول باشید
look to your manner U موافب اطوار خود باشید
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
readying U حاضربه تیر حاضر باشید
live it up <idiom> U روز خوبی راداشته باشید
Be of good courage . U قوت قلب داشته باشید
leave me alone U کاری بمن نداشته باشید
ready U حاضربه تیر حاضر باشید
dont care a rap U ذرهای باک نداشته باشید
dont care a rap U هیچ پروا نداشته باشید
readied U حاضربه تیر حاضر باشید
readies U حاضربه تیر حاضر باشید
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
mind your p's and qs U در گفتار و کردار خود بهوش باشید
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
sure U مطمئن
surer U مطمئن
confident U مطمئن
surest U مطمئن
safest U مطمئن
safe U مطمئن
safes U مطمئن
trustful U مطمئن
assured U مطمئن
safer U مطمئن
full hearted U مطمئن
in the bag <idiom> U مطمئن
You really ought to take better care of yourself. U شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
safe life U عمر مطمئن
safe working load U بارکاری مطمئن
secure of victory U مطمئن به پیروزی
insurance U ذخیره مطمئن
assuror U مطمئن سازنده
self confident U مطمئن بخود
supersub U ذخیره مطمئن
to feel secure U مطمئن بودن
insurance U امتیاز مطمئن
assurer U مطمئن سازنده
to feel secure U مطمئن شدن
over confident U زیاد مطمئن
nail down <idiom> U مطمئن بودن
I am sure that ... U من مطمئن هستم که ...
insecure U غیر مطمئن
self-confident U مطمئن به خود
trusted U مطمئن بودن
trust U مطمئن بودن
ensure U مطمئن ساختن
insures U مطمئن ساختن
insuring U مطمئن ساختن
secure U مطمئن استوار
certifies U مطمئن کردن
certify U مطمئن کردن
trusts U مطمئن بودن
ensuring U مطمئن ساختن
ensured U مطمئن ساختن
certifying U مطمئن کردن
ensures U مطمئن ساختن
secures U مطمئن استوار
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
Would you care for a cup of coffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
be patient to all men U با همه مردم شکیبا باشید نسبت بهمه بردباریاصبورباشید
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
self assured U مطمئن بنفس خود
I am certain of it. U من درباره اش مطمئن هستم.
surefire U مطمئن نتیجه بخش
to make no doubt U مطمئن بودن شک نداشتن
but don't hold me to it [idiom] U ولی مطمئن نیستم
in for <idiom> U مطمئن بدست آوردن
secures U مطمئن تامین کردن
just in case U برای مطمئن بودن
self-assured U مطمئن بنفس خود
to ensure something U مطمئن ساختن [چیزی]
secure U مطمئن تامین کردن
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
secure U بی خطر خاطر جمع مطمئن
secures U بی خطر خاطر جمع مطمئن
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
You can be sure of that! U در این مورد تو می توانی مطمئن باشی!
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
He seems to have a lot of confidence. U خیلی خاطر جمع ( مطمئن ) بنظر می رسد
Slow but sure wins the race. <proverb> U پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
bravura U افهار شجاعت و دلاوری روحیه مطمئن وامرانه
prudent limit of endurance U حداکثر زمان پرواز مطمئن هواپیما از نظر سوخت
prudent limit of patrol U حداکثر زمان گشت مطمئن هواپیما از نظر سوخت
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
standby U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standbys U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
fail-safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
safe format U عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
whole hearted U خاطرجمع مطمئن صمیمانه قلبی صمیمانه
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
to secure U تامین کردن [مطمئن کردن ] [حفظ کردن]
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
reflexively U باشد
custom's declaration U باشد
at the owner's risk U باشد
some one or other U هر کس باشد
any old thing U هر چه باشد
incomplete flower U کم باشد
Benedictines U باشد
admissibly U باشد
Benedictine U باشد
admissibleness U باشد
at most U خیلی باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
quantum sufficit U چندان که بس باشد
hydroxide U داشته باشد
whoso U هر شخصی که باشد
worksheet U ی داشته باشد
if he be U اگر او باشد
stet U بگذارید باشد
if any U اگر باشد
let it be U بگذارید باشد
be it so U چنین باشد
whencesoever U از هرجا که باشد
over crowding U بیشتر باشد
keep your peck up U دل داشته باشد
coute que coute U بهربهاکه باشد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com